جاذبه های گردشگری شهرشهداد

دراین وبلاگ به جاذبه ها،دیدنی ها،عجایب شهرشهدادوکویرلوت ایران پرداخته می شود

شرایط اقلیمی‌ خشک و نیمه خشک بخش عمده ای از ایران، تاثیر ژرف و بنیادی در خلق پدیده‌های گوناگون معماری این سرزمین گذاشته است. ریزش‌های آسمانی در ایران، به جز ناحیه شمالی و سواحل دریای مازندران، در بقیه نواحی بسیار کم است. به همین دلیل، از دیرباز در بیشتر دشت‌های وسیع ایران، برای دسترسی به آب، تلاش چشمگیری صورت گرفته و ایرانیان با بهره جستن از تمامی‌ توانایی‌های خود، ده‌ها کیلومتر قنات حفر کرده اند.

آنها در کنار ساخت قنات‌ها و سدها، به ذخیره سازی آب‌های فراوان زمستانی برای به مصرف رساندن آنها در فصل‌های گرم سال نیز توجه داشته اند و برای تحقق این مساله، «آب‌انبار» را بنیان گذاشته اند.
آب‌انبارها علاوه بر نقش مهمی‌ که در زندگی روزمره مردم داشته اند، از موقعیت خاصی نیز در فرهنگ و اعتقادات مردم این سرزمین، بهره مند بوده اند. پیوند میان آب و آیین‌های مذهبی، در دوران بعد از اسلام نیز در ایران ادامه یافت؛ به گونه ای که نیایشگاه‌های آناهید، جای خود را به مصلی‌های شکوهمند خارج از شهر داد.
آب‌انبارها در بافت شهرهای حاشیه کویر، مرکز بسیاری از آبادی‌ها و شهرک‌ها و محله‌ها بوده‌اند و در بسیاری از محله‌ها بزرگ‌ترین و چشمگیرترین واحد معماری به شمار می‌روند.
فن ساختمان و شیوه معماری در ساختمان آب‌انبارها دارای اعتبار خاصی است؛ چرا که سازندگان این واحدها با دقت و نکته‌سنجی بسیار، به مسایل عمده ای چون میزان فشار آب بر کف و سطح آب‌انبار، مساله اندود داخل بنا، تهویه، تصفیه و جلوگیری از آلودگی آب، توجه کامل داشته‌اند.
هنر تزیین نمای خارجی این آب‌انبارها، به خصوص سردر ورودی آنها و در برخی از موارد، انتخاب اشعار جالبی برای کتیبه بالای سردر، همگی نشان دهنده آن است که این بناها با بسیاری از ویژگی‌ها و روحیات ساکنان پیرامون خود، ارتباط نزدیک و مستحکمی‌ داشته اند.
دلایل وجودی آب‌انبار
دلایل جمع‌آوری و نگه‌داری آب در آب‌انبارها را می‌توان به صورت زیر دسته بندی کرد:
الف) تبخیر شدن آب در اثر تماس مستقیم با گرمای خورشید و جریان هوا
ب ) فاسد شدن آب در هوای آزاد
ج) گرم شدن آب به علت تابش نور خورشید

آب انبار

آب انبار های تاریخ کرمان

 

 

آب انبار مقبره شاه نعمت الله ولی:

  آب انبار مقبره شاه نعمت الله ولی در شهر ماهان واقع شده است . این بنا در محل مقبره شاه نعمت الله ولی (یکی از عرفای قرن هشتم) ساخته شده است . این آب انبار مربوط به قرن هشتم هجری قمری است که در حال حاضر بلا استفاده مانده است و از آن استفاده ای نمی شود.

آب انبار علیمردان خان:

این آب انبار در مجموعه گنجعلی کرمان واقع شده است . آب انبار تاریخی علیمردان ( پسر گنجعلی خان) که در داخل بازار مسگری واقع شده ، دارای ویژگی های معماری جالبی است که توجه بینندگان را به خود جلب می کند.

 آب انبارمجموعه گنجعلیخان:

مجموعه گنجعلیخان در شهرکرمان قرار دارد . این مجموعه در دوره صفویه به دستور گنجعلیخان و توسط یک معمار به نام سلطان محمد معمار یزدی ساخته شده است. مجموعه گنجعلیخان شامل قسمتهای مختلف مانند میدان ، کاروانسرا ، مسجد ، ضرابخانه ، آب انبار و حمام می باشد.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۰۳
فاطمه کدخدایی



     اصطلات جغرافیایی که تاکنون به این خطه پهناور نسبت داده شده است عبارتند از: چاله لوت (چاله لوت در کتاب ژئومرفولوژی کاربردی –بیابان – فرسایش بیابانی – دکتر حسن احمدی معادل پلایا Playa یک واژه اسپانیائی است گرفته شده و به معنی حوضه مرکزی و یا به عنوان چاله داخلی مورد استفاده دارد)، دشت لوت، کویر لوت، بیابان لوت و .... ولی واژه «دشت لوت» در برگیرنده تمامی واژه‌های دیگر است.
موقعیت و شاخص‌های کلی دشت لوت
دشت لوت محدوده‌ای است بین استان‌های خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان و کرمان
دشت لوت بین دو گسل نهبندان در شرق و نای بند در غرب قرار دارد.
حد شمالی آن در حد مدار 32 درجه و حد جنوبی در حد مدار 28 درجه .است
وسعت حوضه آبگیر دشت لوت، حدود 175 هزار کیلومتر مربع (یک دهم مساحت کشور)
طول آن از شمال به جنوب حدود 900 کیلومتر و غرب به شرق حدود 300 کیلومتر است
پست ترین نقطه دشت لوت 190 متر از سطح دریا است(لوت مرکزی)
دشت لوت جایگاه رخداد زمین لرزه‌های بزرگ و مهمی بوده است
در پای کوه‌های مشرف به کویر بزرگ لوت آثاری از سکونت انسان از هزاره چهارم پیش ز میلاد مسیح مشاهده شده (ماخذ شماره 2)
بزرگترین ناحیه جمعیتی دشت لوت «شهداد» که در گذشته‌های دور به آن خبیص می گفتند.
دره سیرچ و ناحیه مسکونی آن به همین نام یکی از زیباترین چشم اندازهای سر سبز حاشیه این دشت اسرار آمیز است.
پدیده‌های جالب

اشکال شگفت انگیز دشت لوت در واحدهای جغرافیایی آن

دشت لوت نمایشگاهی طبیعی از شگفت انگیز ترین عوارض بیابانی دنیا است نظیر:

بزرگترین شهر کلوخی جهان.. منطقه کلوتها از دور به خرابه‌های شهری بزرگ می ماند که توصیف‌های گونان از آن شده است نظیر: شهر خیالی و یا شهر لوت
مرتفع ترین هرمهای ماسه‌ای دنیا در لوت است. مرتفع ترین هرم‌های شناخته شده دنیا حداکثر 300 متر ارتفاع دارند (لیبی) اما در لوت ارتفاع برخی هرم‌ها گاه به 480 متر هم می رسد.
40 مخروط آتشفشان کواترنر در سطح دشت لوت وجود دارد .
پهنه‌های وسیع ماسه و ریگ با طیف رنگی قهوده‌ای روشن تا خاکستری و سیاه نظیر «گدار باروت» که چون خاک آن سیاه و شبیه باروت است به این نام حوانده می‌شود
دشت‌هایی از گدازه‌های بازالتی چاله چاله نظیر «گندم بریان»
پهنه‌های شنی مواج
بزرگترین نبکاهای جهان تپه‌های شنی پوشیده از گیاه (نبکا‌ها) که یکی از شگفتی‌های همزیستی خاک و آب و گیاه است. این نبکاها به گلدان بیابان نیز نامیده شده‌اند.
مرتفع ترین ربدوها ((Rebdou (ربدو‌ها مشابه نبکاها با ابعاد بزرگتر شکل‌های پیچیده‌تر در لوت غربی می باشند.)
پهنه‌هایی به شکل چندضلعی‌های متعدد که حاصل قشر نمکی ضخیم و تبخیر شدید سطح زمین است
کویر پاشتری، سطح این نوع زمین‌ها اینطور بنظر می رسد که پس از بارنگی زیاد خیس شده و تعدادی شتر روی آن راه رفته اند.
هامادا Hammada دشت‌هایی از ریگ، شن و پوشیده از خاک‌های ریگی که فاقد گیاه است
[ویرایش]
واحدهای جغرافیایی
دشت لوت به سه واحد جغرافیایی تقسیم شده است:

یک – لوت شمالی :

از عناصر ریگ، شن و ماسه تشکیل شده است و حد جنوبی آن را بریدگیهای نا منظم مشرف به چاله «رود شور بیرجند» تشکیل می دهد. ناهمواری‌های ماسه‌ای به شکل سفره‌های ماسه‌ای در آن وجود دارد.

دو – لوت مرکزی

شگفت انگیز ترین قسمت دشت لوت است. در قسمتهای شرقی لوت مرکزی تپه‌ها و توده‌های عظیم و بهم پیوسته ماسه‌ای قرار گرفته و سطح قابل توجهی از لوت را به عرض متوسط 52 کیلومتر وطول متوسط 162 کیلومتر در لوت پوشانده است.

بخشی از ناهمواری‌های لوت مرکزی دارای پوشش گیاهی بوده و بخش غربی آن فاقد پوشش گیاهی است.

از نظر زمین‌ریخت‌شناسی لوت مرکزی به سه منطقه اصلی (از غرب به شرق) تقسیم شده است (ماخذ شماره 4)

الف –دشت سر Pediment

به عرض 5 تا 10 کیلومتر به صورت نواری سطح آن را ماسه و لای(silt)و نمک پوشانده است(جنوب شهداد)

ب- کلوت ها

کلوت ها(کلوت اصطلاح محلی است) به خندق‌های بسیار عظیم که حاصل فرسایش آبی و بادی است به عنوان پدیده‌ای بی نظیر در دنیا شناخته شده است .

«رود شور» در مرطوب کردن دیواره این کلوت‌ها اثر کافی داشته و فرسایش‌های آنها را تسهیل کرده است

منطقه کلوت‌های در 43 کیلومتری شهداد (24 کیلومتری ده سیف) قرار دارد و در مساحتی به عرض متوسط 80 کیلومتر و طول متوسط 145 کیلومتر را تشکیل داده اند.

مهمترین بادی که دیواره‌های کلوت‌ها را فرسایش می دهد بادهای 120 روزه سیستان است .

در فاصله کلوت‌ها زمین پوشیده از ماسه بادی است و در نقاطی که ماسه بادی نیست زمین از نوع رس لائی و رس است.

ج- تپه‌های ماسه ای

در شرق لوت مرکزی منطقه‌ای به عرض 50 کیلومتر و طول 100 کیلومتر متر را تشکیل می دهند. ارتفاع این تپه‌های ماسه‌ای تا 500 متر هم می رسد (ماخذ شماره4). نا همواری‌های ماسه‌ای به اشکال برخان (Barkhan) – هرم‌های ماسه‌ای –سیف (sif) و تپه‌های طولی دیده می‌شود .

لوت جنوبی (لوت زنگی): غنی ترین قسمت چاله لوت از نظر پوشش گیاهی است


نبکا پدیده شگفت انگیز دشت لوت

در حدود 20کیلومتری شهداد ،درختان و درختچه‌های گز در گلدان‌های بیابانی لوت جای گرفته‌اند که به آن نبکا گفته می‌شود یا تل‌های گیاهی.

زمین‌های بین نبکاها پوشیده از ماسه است.

نبکاها عموماٌ در سطح همواری که میزان ماسه آن متوسطو سطح آب زیر زمین بالا بوده و یا رطوبت موجود کافی برای حیات پوشش گیاهی باشد ظاهر می‌شوند. عناصر تشکیل دهنده نبکا شامل ماسه – لای، رس و سلت است.

شکل نبکا تابعی است از اندازه، تراکم و میزان رشد گیاه میزبان. گونه‌هایی نظیر دسته‌ای از گرامینه‌ها، درختچه‌های تاغ،گز و.. می باشند در کویر لوت گونه گیاه گز (Tamarix) از گونه‌های میزبان نبکاها هستند .ارتفاع نبکاها از چند دسیمتر تا چند متر و طول آن از یک متر تا 10 متر می رسد

شایان ذکر است گیاهان منفرد باید ارتفاعی بیش از 10 الی 15 سانتی متر داشته باشند تا اینکه بتوانند ماسه‌ها را کنترل نماید. اگر دانه‌های ماسه چسبندگی نداشه باشند به عبارتی عناصر رس و لای نداشته باشند حجم آنها با تغییر و سرعت باد تغییر می یابد. با افزایش میزان رسوب، گیاه برای جلوگیری از مدفون شدن به رشد خود در جهت بالا ادامه می دهد این رشد تا آنجا است که ریشه گیاه در ارتباط با سطح آب زیر زمینی باشد اما جایی که آب زیر زمینی افت می‌کند این ارتباط قطع و تخریب نبکاآغاز می‌شود که سرانجام به مرگ نبکا می انجامد.

نبکاهای چندین ساله و دائمی در تغییر سطح سفره آب زیر زمینی، هرزآبها، تبخیر و تعرق، کنترل رسوبات بادی در منطقه نقش اساسی دارند

ربدوها Rebdouبا ابعاد بزرگتری ء از نبکاها متمایز می‌شوند. طول آنها به 2 تا 7 متر و عرضشان به 1 تا 5 متر می رسد. غیر از ابعاد، شکل ربدوها نیز پیچیده تر از نبکا ‌ها است. و گاهی چند خروط را نشان می دهد که کنار هم قرار گرفته‌اند. مرتفع ترین ربدوها در لوت غربی دیده می‌شود که گاه ارتفاع آنها به 12 متر می رسد (بلندی یک ساختمان 4 طبقه)

 

نقشه هوایی کویر لوت :

 

 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۱۱
فاطمه کدخدایی

یادتان هست، سرزمین لی‌لی‌پوت‌ها، شهری که آدم‌های کوچولو در آن زندگی می‌کردند و یک روز صبح که گالیور از خواب بلند شد و این طرف و آن طرف را نگاه کرد، کلی آدم کوچولو را اطرافش دید که دست و پاهایش را بسته بودند.

 

سفرهای گالیور را می‌گویم، نوشته جاناتان سویفت. داستان کلاسیک برجسته دنیا که برخی از ما آن را خوانده‌‌ایم و فیلم‌ها و کارتون‌های بسیاری بر اساس آن تهیه شده است.

 

حالا تصور کنید شما در سرزمین آدم کوتوله‌ها هستید، یک شهر با خانه‌ها و کوچه‌های باریک که قد ساکنان آن به اندازه یک بند انگشت هم نمی‌رسد.

 

برای ما وجود شهر کوتوله‌ها با آدم‌های کوچک و بندانگشتی بیشتر شبیه به رویایی است که ما را به یاد کارتون سفرهای گالیور می‌اندازد که در دهه 70 چندین بار از تلویزیون پخش شد.

 

اگرچه تاکنون وجود آدم کوتوله‌ها در حد یک افسانه یا شایعه باقی مانده است، اما در شرق استان کرمان در شهر شهداد، شهری تاریخی از زیر خاک بیرون آورده شده که به دلیل ساختار کوچه‌ها و خانه‌های آن و کوچک‌بودنشان به شهر کوتوله‌ها شهرت یافته است، شهری که قدمت آن به پنج هزار سال پیش برمی‌گردد و آدم‌های کوتاه قد مهربانی زندگی می‌کنند.

 

شهداد با نام کهن «‌خبیص»‌ به فاصله 100‌کیلومتری شرق کرمان در حاشیه غربی دشت لوت قرار دارد. تا سال 1846 تصور وجود تمدن‌هایی کهن در کناره‌های این دشت غیرمسکونی نمی‌رفت، ولی در این سال طی بررسی‌های گروه جغرافیایی دانشگاه تهران در شرق شهداد سفالینه‌های سطحی مشاهده شد که از وجود تمدن‌هایی در همسایگی دشت لوت خبر می‌داد.

 

نظر به اهمیت این موضوع گروهی از باستان‌شناسان به محل اعزام و به بررسی آن پرداختند که مطالعات این گروه به کشف تمدن‌هایی قبل از تاریخ (اواخر هزاره چهارم و اوایل هزاره سوم قبل از میلاد) منجر شد.

 

کاوش‌های علمی باستان‌شناختی در حاشیه غربی دشت لوت از سال 1848 تا سال 1856 ادامه یافت که حاصل هشت فصل کاوش در این منطقه منجر به کشف گورستان‌هایی مربوط به هزاره دوم و سوم قبل از میلاد و کوره‌های ذوب مس شد.

 

اشیاء و آثار به دست‌آمده در گورستان‌های پیش از تاریخ شهداد شامل ظروف بی‌شمار و متنوع سفالین و ظروف مفرغی است که مردمان هنرمند و صنعتگر با واردکردن سنگ مس و استحصال آن در کوره‌های ذوب مس به ساخت آنها می‌پرداختند که از لحاظ کیفیت و کمیت بسیار ارزنده و در خور تامل است.

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با یک وقفه  17‌ساله، کاوش‌های دشت لوت شهداد مجددا آغاز شد. حاصل چهار فصل کاوش بعد از انقلاب، کشف مجموعه‌ای از واحدهای معماری مسکونی و کارگاهی است که نکات مبهم بسیاری را در خصوص معماری و مسکن مردمان دنیای باستان شهداد روشن می‌کند.

 

نظر به شواهد و آثار به دست‌آمده‌ای چون زمین‌های خیش خورده، کرت‌بندی شده و ... یکی از این واحدها را به نام محله کشاورزان و محله دیگری را به لحاظ کشف تعداد زیادی مهره‌های ساخته‌شده سالم، نیمه‌کاره و شکسته‌شده در حین انجام کار، محله جواهرسازان نامیده‌اند.

 

ترک خانه

آخرین بررسی‌ها و کاوش‌های باستان‌شناسی در محوطه باستانی شهداد نشان می‌دهد‌ ساکنان این محوطه شهر باستانی شهداد را به علت خشکسالی و با امید بازگشت ترک کردند، اما پنج هزار سال است که دیگر به این محوطه بازنگشته‌اند.

 

محوطه باستانی شهداد که به شهر کوتوله‌ها شهرت یافته، 60 کیلومتر وسعت دارد و در دل کویر لوت جای گرفته است.

 

این شهر یکی از مهم‌ترین شهرهای باستانی محسوب می‌شود که تاکنون طی بیش از 10 فصل کاوش در آن، باستان‌شناسان به بقایای معماری و اشیای باستانی بی‌نظیری از هزاره سوم قبل از میلاد برخورد کرده‌اند.

 

شهر باستانی شهداد دارای بخش‌های مختلف کارگاهی، گورستانی و محله‌های مسکونی است. کاوش‌های باستان‌شناختی در محله مسکونی شهر کوتوله‌ها نشان می‌دهد که این شهر از چندین محله تشکیل شده است و در هر یک از محلات شهر صنفی خاص نظیر جواهرسازان، صنعتگران و کشاورزان زندگی می‌کرده‌اند.

 

طی فصل‌های مختلف فعالیت باستان‌شناسی در شهداد تاکنون بیش از 800 قبر باستانی مورد کاوش قرار گرفته است.

 

آخرین بررسی‌ها و کاوش‌های باستان‌شناسی در شهر کوتوله‌ها نشان می‌دهد‌ ساکنان این محوطه تاریخی شهرشان را به علت خشکسالی و با امید به بازگشت ترک کردند، اما پنج هزار سال است که به این شهر بازنگشته‌اند.

 

میرعابدین کابلی، سرپرست کاوش‌های باستان‌شناسی شهداد که بخش عظیمی از تحقیقات خود را در این منطقه انجام داده است، می‌گوید: در‌جریان آخرین کاوش‌ها و بررسی‌های باستان‌شناسی در شهداد متوجه شدیم ساکنان شهداد پنج هزار سال پیش ‌هنگام ترک این شهر بسیاری از وسایل خود را در درون خانه‌ها رها کردند و بعد از خروج در خانه‌ها را با گل پوشانده‌اند.

 

وی با اشاره به این که گل‌گرفتن در خانه‌ها با باقی‌گذاشتن وسایل درون آن نشان‌دهنده امید به بازگشت است، می‌افزاید: با توجه به این که این محوطه با صبر و حوصله ترک شده است، به نظر می‌رسد عوامل از نوع زلزله و یا بدی شرایط اقتصادی و اجتماعی باعث ترک این شهر نبوده باشد، بلکه خشکسالی در یک دوران، دلیل اصلی ترک این شهر باستانی بوده است.

 

میرعابدین کابلی با اشاره به این که هنوز مشخص نیست ساکنان شهداد بعد از ترک این شهر به کدام منطقه رفته‌اند، در مورد اهمیت و شناسایی علت ترک این شهر می‌گوید: شناسایی علت اصلی ترک این شهر که تاکنون آثار بسیار مهمی از آن به دست آمده نشان‌دهنده بخش مهمی از زندگی ساکنان این شهر و مهاجرت آنها به نقاط دیگر خواهد بود.

 

 

خانه‌ای با معماری کوتوله‌ها

نکته قابل توجه درخصوص شهر قدیم شهداد نوع معماری عجیب خانه‌ها و کوچه‌های آن است. به طوری که دیوارها، سقف، تنور، تاقچه‌ها و تمام اجزای خانه‌های آن برای افرادی ساخته شده که از قامت بسیار کوتاهی برخوردار باشند و به همین دلیل شهر شهداد به شهر کوتوله‌ها شهرت یافته است.

 

با این حال بر سر این که آیا واقعا این شهر کوتوله‌هاست یا نه، اختلاف نظرهایی وجود دارد. به گونه‌ای که برخی از مردم محلی و کارشناسان عقیده دارند که به دلیل ساختار کوچک بناهای آن، این شهر باید برای انسان‌هایی ساخته شده باشد که دارای قامتی بسیار کوتاه هستند، زیرا دیوارها و تمامی بناهای این شهر بسیار کوتاه هستند.

 

از سوی دیگر برخی باستان‌شناسان نیز با رد این مساله آن را افسانه‌پنداری می‌دانند و می‌گویند ‌این شهر به‌مرور زمان و بر اثر فرسایش کوچک شده و دیوارهای آن به این دلیل کوتاه شده‌اند. پس از کشف شهر کوتوله‌ها در شهداد و بیان افسانه‌هایی در رابطه با مردمانی که در آن زندگی می‌کرده‌اند هرچند وقت یکبار خبرهایی مبنی بر کشف جنازه انسان کوتوله یا دیدن آنها توسط عده‌ای مطرح می‌شود.

 

آخرین نمونه این خبرها کشف جنازه مومیایی گونه انسان کوتوله 25 سانتی‌متری بود که قرار بود پس از قاچاق به آلمان، 80 میلیارد ریال فروخته شود.

 

خبری که به دنبال دستگیری دو قاچاقچی تحت تعقیب و کشف جنازه‌ای اعجاب‌انگیز که به مومیایی شهداد معروف شده بود، به سرعت در سطح استان کرمان پیچید و شائبه‌هایی از وجود آدم کوتوله‌ها در شهداد کرمان را دوباره بر سر زبان‌ها انداخت.

 

پس از رسانه‌ای‌شدن این موضوع مسوولان سازمان میراث فرهنگی و پلیس کرمان به منظور پایان‌دادن به شبهه‌های موجود خواهان روشن‌شدن وضعیت جنازه 25 سانتی‌متری فرد 17 ساله‌ای که هنوز مشخص نیست چگونه مومیایی شده، شدند.

 

اکنون پس از گذشت 5 هزار سال از ترک شهر کوتوله‌ها توسط ساکنان آن در حالی اکثر این محوطه تاریخی هنوز زیر خروارها خاک است که دلیل مهاجرت کوتوله‌های شهدادی و ترک شهر کوچکی که برای انسان‌هایی با قد حداکثر 40سانتی‌متر ساخته شده بود، مبهم مانده است و هنوز مشخص نیست ‌چرا کوتوله‌های شهدادی بعد از مهاجرت در خانه‌های خود را با گل پوشاندند و دیگر برنگشتند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۰۳
فاطمه کدخدایی

یکی از مزارهای باشکوه و مجلل استان کرمان، آرامگاه با عظمت حضرت امام زاده زید (علیه السلام) است که در شهر شهداد کرمان قرار گرفته است. نسب شریف ایشان : نسب شریف حضرت زید (علیه السلام) با هفت واسطه به امام ششم شیعیان حضرت امام صادق (علیه السلام) منتهی می شود. اجماع علمای انساب بر این قول اتفاق دارند که از قرار زیر است : حضرت زید بن علی البکر آبادی بن محمد بن علی بن محمد بن علی الخوارزمی بن قاسم الشیخ بن محمد الدیباج بن امام جعفر صادق (علیه السلام) . وی سیدی بسیار جلیل القدر، عظیم الشأن، عابدی زاهد، فاضلی ارجمند، فقیهی وارسته، و سرپرست سادات کرمان میباشد، که او در بیشتر کتاب های انساب به نیکی یاد شده است. پدران این بزرگوار، همه از از بزرگان سادات اهل بیت (علیهم السلام) و از مشاهیر خاندان پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) بودند. آن گونه که از تاریخ استفاده می شود، پدران و اجداد حضرت زید (علیه السلام)، در طول زندگی خود با حاکمان ظالم و غاصبان حقوق اهل بیت (علیهم السلام) در گیر بودند و پیوسته در اسارت و زندان دشمنان بوده، یا مبارزه و هجرت و آوارگی در راه دین را اختیار کرده، برخی از آنان نیز به امارت و فروانروایی رسیده بودند. در این که مدفون در این بقعه، حضرت زید (علیه السلام) نواده بزرگوار امام جعفر صادق (علیه السلام) است، هیچ شک و تردیدی میان علمای بزرگ انساب نیست و این مزار جزو دو مزار صحیح النسب استان کرمان بعد از بقعه متبرکه امام زاده سید علی (علیه السلام) سیرجان است که اجماع علمای انساب بر آن اصرار دارند. از طرفی این مزار متبرک، جزو 25 مزار معروف کشور است که انسان می تواند با آرامش خاطر، خفته در آن را زیارت کند و سلام او به خود او فرستاده شود. چرا که در بقیه مزارات ایران برای تعیین شخصیت های مدفون در آن، با قراین و شواهد و با اگرها و مگرها اثبات مدفن سیدی می شود که این خود یکی از شرافت ها و کرامت های صاحب این مرقد است. با این وجود، سعی ما بر این است که تمام اقوال علمای انساب و مورخان را درباره ی خفته در این مزار را بیان کنیم تا صحت ادعای ما روشن شود. علامه نسابه ابن طباطبا از دانشمندان و نسب شناسان قرن پنجم هجری، ضمن ورود سادات به شهرهای ایران، از منطقه خبیص یاد می کند. منتهی نام سید زید (علیه السلام) را به تصور آنکه در کلمه کرمان بیان داشته از قلم می اندازد. همین اندازه معلوم می کند که حضرت زید (علیه السلام) تا قبل از این تاریخ در قید حیات بوده، مسکن او نیز خبیص کرمان بوده است. علامه نسابه بیهقی معروف به ابن فندق متوفای سال 565 ه . ق، ضمن معرفی فرزند حضرت زید (علیه السلام) می نویسد: ( نسب شریفش با هفت واسطه به امام جعفر صادق (علیه السلام) منتهی می شود و در کرمان بوده است ). امام فخر رازی متوفای سال 606 ه . ق با جمله ی ابوطالب زید بن علی البکرآبادی، ساکن کرمان. همین ادعای پیشین را تأیید می کند. ابوطالب مروزی از دانشمندان نسب شناس و متوفای بعد از سال 614 ه . ق از او به عنوان زید الحاجی الزاهد بن علی البکر آبادی بن محمد بن علی بن محمد بن علی الخوارزمی یاد می کند و برای آن حضرت هشت پسر و دو برادر ذکر می نماید و می نویسد: ( لهم اعقاب ) برای همه آن ها نسل بوده است. علامه نسابه ابن عنبه متوفای سال 828 ه . ق از عالمان انساب ساکن کرمان درباره وی می نویسد: علی بکر آبادی سه فرزند و اسامی حسن، عقیل و ( ابوطالب زید زاهد ) داشته است، و برای زید نیز هشت پسر ذکر نموده اند و فرزندان زید الآن در کرمان و ولایات دیگر آن هستند. او در جای دیگر از کتاب خود نسل زید زاهد را در کرمان خبیص و بم می داند. سید کیا گیلانی از دانشمندان قرن دهم ه . ق همان گفتار ابن عنبه را ذکر نموده، از زید به شایستگی یاد می کند. علامه سید ضامن بن شدقم از دانشمندان انساب و متوفای بعد از سال 1090 ه . ق پس از ذکر نام و نسب شریف زید (علیه السلام) به معرفی فرزندان آن حضرت می پردازد که برخی از آن ها سزپرست سادات بودند. ملا هاشم خراسانی در کتاب منتخب التواریخ می نویسد: ( در خبیص کرمان است قبر جناب بابا زید… چناچه در عمده الطالب است. ) معلوم شد که تمام علمای انساب درباره ی نسب حضرت زید (علیه السلام) و مدفن او در خبیص کرمان اتفاق نظر دارند. پدر بزرگوار: پدر بزرگوار حضرت زید ( علیه السلام ) علی نام داشت و معروف به بکر آبادی بود. از آن جهت به این لقب شهرت گرفت که در منطقه ای به نام بکر آباد جرجان = گرگان سکونت داشت و فرزندان او را نیز بکر آبادیون می گفتند. او سیدی جلیل القدر، عظیم الشأن و از شجاعان سادات حسینی بود. امام فخر رازی او را امین شهر جرجان می داند و از او به شایستگی یاد می کند. علی به خاطر سکونت در گرگان به علی الجرجانی الامیر نیز معروف است. ظاهرا او به خواهش احمد ابو الحسن الهارونی، مجدد دولت علویان طبرستان به آن منطقه مهاجرت نموده است. او قبلا در شهر ری سکونت داشته، آوازه حکومت علویان بر طبرستان و نقش ابوالحسن هارونی حسنی به گوش او رسیده بود، از این رو پس از دعوت از او، مشتاقانه به سپاهیان هارونی ملحق شد و پس از مجاهدت های فراوان به عنوان نخستین حاکم جرجان برگزیده شد. در آنجا به عدل و داد حکم راند تا اینکه عاقبت در زمان حکم رانی برادر احمد، سید یحیی هارونی در گرگان وفات یافت. علامه نسابه ابن عنبه درباره او می نویسد: ( از خانواده قاسم الشیخ بن محمد الدیباج (علیهما السلام) در جرجان می توان از علی بن محمد بن علی بن محمد بن علی بن قاسم نام برد. بعضی گفتند که او فرزند (نسل) ندارد، اما سید رضی الدین ابن قتاده الحسنی در مشجر خود یاد کرده که او را حسن، عقیل وابوطالب سید الزاهد بوده است. ) عمیدی نسابه از اعلام قرن نهم هجری، حسن را هم چون زید (علیه السلام) مکنی به ابوطالب دانسته است. او برادر بزرگتر حضرت زید (علیه السلام) است که متأسفانه از چگونگی زندگانی و تاریخ و محل وفات و مدفن او اطلاع دقیقی نداریم. علامه ضامن بن شدقم، حسن را به اشتباه حسین دانسته و کنیه او را نیز ابوعبدالله نوشته، اضافه می کند که فرندی به نام امیرکا (امیر کیا) داشته و از او فرزندی به نام حسن، و از او امیرکا و از او محمد و بالاخره از او نیز مهدی به وجود آمده است. آنچه مسلم این است که دو برادر حضرت زید (علیه السلام) و فرزندان آن ها در گرگان و طبرستان می زیسته اند و تنها حضرت زید (علیه السلام) به کرمان مهاجرت نموده است. تاریخ و محل تولد: بدون شک محل تولد حضرت زید (علیه السلام) در شهر گرگان بوده است. زیرا پدر او سالیان دراز در این شهر سکونت داشته، طبق گفته مورخان در همین شهر صاحب اولاد شده، که اولاد او به بکر آبادیون ملقب گشته اند. متأسفانه از تاریخ تولد حضرت زید (علیه السلام) در هیچ یک از منابع موجود ذکری به میان نیامده است. از آنجایی که نام شریف او نخستین بار در کتاب لباب الانساب بیهقی آمده است و با توجه به آنکه پدر وی در ولایت یحیی الهارونی به سال 424 ه.ق یا کمی بعد از آن وفات یافته، می توان احتمال داد که آن حضرت در سال 395 ه.ق در بکرآباد گرگان به دنیا آمده باشد. زیرا منصب نقابت و سرپرستی ساداتی که به او در کرمان محول شده، لازمه آن است که ایشان حدود 30 سال داشته باشند تا واجد شرایط نقابت باشند. از این رو در این هنگام کمی بیش از 30 سال داشته که به کرمان مهاجرت کرده است. انگیزه مهاجرت به کرمان: انگیزه مهاجرت حضرت زید (علیه السلام) به کرمان درست معلوم نیست اما بدون شک پس از وفات پدر بزرگوارش در حدود سال 425 ه.ق انگیزه ای جهت ماندن در منطقه طبرستان برایش مهیا نبوده است. از این رو احتمال دارد که جهت تبلیغ حقایق و معارف تشیع به کرمان مهاجرت نموده، همان جا همسر اختیار کرده، در کرمان ماندگار شده است. با توجه به شغل ومنصبی که حضرت زید (علیه السلام) داشته است دو احتمال دیگری می توان جهت انگیزه مهاجرت وی به کرمان داد. همچنان که خواهد آمد برخی آن حضرت را نقیب و عده ای دیگر او را نسابه دانسته اند. لازمه کار نقابت آ ن است که شخص نقیب النقبا ( سرپرست تمام یادات ) او را به این سمت یعنی نقابت (سرپرستی سادات یک منطقه) منصوب کند. بنابر این او به اختیار به کرمان مهاجرت نکرده بلکه ماموریت او بوده است. اما اینکه این ماموریت از طرف چه کسی به او داده شده است از مجهولات تاریخ است. از طرفی آن حضرت را نصابه خوانده اند. لازمه این شغل نیز مسافرت به دیگر شهرهای اسلامی جهت ثبت و جمع آوری نام سادات و چگونگی احوال آنان است. بنابر این شاید حضرت زید (علیه السلام) بدین خاطر به کرمان مهاجرت کرده است. هرچند نظر نگارنده بر این عقیده است که آن حضرت از سوی امام ابوالفتح دیلمی مقتول به سال 454 ه.ق منصب نقابت سادات کرمان منصوب شده، وی بدان جهت به کرمان مهاجرت کرده است و این منافاتی با تبلیغ و نسابه بودن آن حضرت ندارد. چرا شهداد؟: از دیگر مجهولات تاریخ زندگانی حضرت زید (علیه السلام) سکونت او در شهداد یا همان خبیص است. در اینکه چرا آن حضرت منطقه شهداد را جهت سکونت اختیار نموده معلوم نیست. این احتمال که او جهت استفاده از هوای خوب فصل زمستان و بهار خبیص به این منطقه پناه آورده و یا اینکه همچون دیگر افراد باغ اختصاصی در خبیص داشته بعید به نظر نمی رسد. وجه دیگری از سکونت حضرت زید (علیه السلام) پرده بر می دارد نقابت (سرپرستی) او بر سادات است. زیرا شخص نقیب باید دز جایی سکونت داشته باشد که در دسترس بیشتر سادات باشد و یا سریع بتوان به آنان مواجب و دیگر مقرری ها را رساند. از این رو شهر خبیص که در گذشته در شاه راه و مسیر کاروان هایی که از خراسان، قاین و یزد به کرمان می آمدند بود، جای خوبی جهت سکونت به نظر می رسید و به وسیله همین کاروان ها که می توان مقرری ماهانه سادات که از سوی نقیب النقبا جهت معاش سادات ارسال می شد رساند یا از احوال آنان با خبر شد. معلوم می شود که حضرت زید (علیه السلام) به اختیار و به جهت منصب مهمی که داشته شهر خبیص را جهت سکونت اختیار نموده تا از این شاه راه جهت کمک و مساعدت به سادات اقدام نماید. اگر چه خاموشم فریاد هستم به شیرین عشق خود فرهاد هستم به شاهان جهانم اعتنا نیست و لیکن بنده شهداد هستم ازدواج با آل قاورد سلجوقی: پدر حضرت زید (علیه السلام) خود امیری از امرای گرگان بوده است، پس حضرت زید (علیه السلام) یک امیر زاده و از لحاظ نسب و شرافت نیز بزرگ زاده ای از نسل آفتاب و نواده ی بزرگوار امام حعفر صادق (علیه السلام) است. هم مقام نقابت دارد و هم نسابه دوران است. در زهد و تقوا نیز سرامد عصر خود است. از این رو هر پادشاهی به فکر خویشاوندی با این سلاله رسول خدا (صلی الله علیه و اله) است. صاحب کتاب تاریخ سلاجقه کرمان، محمد بن ابراهیم کرمانی خود را از دودمان حضرت زید (علیه السلام) دانسته، می نویسد: ملک قاورد موسس سلسله سلاجقه، چهل دختر داشت – بعضی را در حکم امرا آل بویه کرد و اکثر به علویان داد. از آن جمله 8 دختر به ولی صالح شمس الدین ابو طالب زید زاهد نسابه مدفون در خبیص و 7 پسر او داده است. اگر کسی از تاریخ زندگانی سادات از کتاب های معتبر انساب اطلاع نداشته باشد، شاید مطلب فوق را منکر شود. آری، چنین است. ملک قاورد به جهت اعتلا دادن موقعیت خود در میان جامعه و در بین امیران، همان روش را رفت که در گذشته عضدالدوله دیلمی برگزیده بود و داستان آن از این قرار است. در سال 312 ه.ق هنگامی که سلطان عضدالدوله دیلمی به حج رفته بود خواست با یکی از سادات حسنی به نام زید الاسود بن ابراهیم بن محمد بن قاسم الرسی بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل دیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن المثنی بن امام حسن (علیه السلام) که سیدی جلیل، شریف و از بزرگان سادات حسنی در قرن چهارم و از زاهدان و عابدان زمان خود و مشغول عبادت در بیت المقدس بود، به خلافت بیعت نماید، او نپذیرفت. سپس شاه او را اکرام کرد و مقدمش را گرامی داشت و بسیار احترامش نمود. حکایت شده که سلطان از او درخواست کرد که خواهرش فاطمه را به ازدواح خود در آورد زیرا او در خواب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را دیده بود که به او امر نموده بود تا خواهرش را به ازدواجش در آورد و هم چنین خواهرش نیز قبل از ازدواج خواب دید که به حج مشرف شده و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را به ازدواج مردی در آورده به شکل حضرت زید اسود (علیه السلام)، خواب خود را کتمان کرد تا اینکه به مکه مشرف شد و با زید ازدواج نمود و خوابش تعبیر شد. هنگامی که فاطمه وفات یافت، سلطان عضد الدوله، دخترش شاهان دخت را به ازدواج زید (علیه السلام) در آورد و از او چندین فرزند به دنیا آمد. عضدالدوله دیلمی از این ازدواج بسیار خرسند بود و نزد ملوک و پادشاهان افتخار می کرد و می گفت: (( و قد التحم نسل رسول الله بنسلی )) نسل رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با نسل من در آمیخته است. بنابراین عضدالدوله دیلمی با این ازدواج که دختر و خواهر خود را به یکی از بارزترین شخصیت های حسنی در عصر خود داد، بیشتر سادات را به خود معطوف نمود و به آنان نیکی و احترام می نمود. آل قاورد نیز با این عمل بلکه فراتر از آن، دختری به حضرت زید (علیه السلام) و 8 دختر دیگر را به فرزندان حضرت زید (علیه السلام) داد تا در این شرافت از شاهان دیلمی و آل بویه سبقت گیرند. آری، زید (علیه السلام) علاوه بر شرافت نسبی که به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ختم می شود، خود امیر زاده و رئیس سادات و داماد شاهان سلسله قاورد سلجوقیان کرمان نیز می باشد. که تمام شرافت ها را یک جا به خود اختصاص داده، از او چهره کاملی در جامعه ترسیم نموده است. غروب آفتاب: از تاریخ وفات حضرت زید (علیه السلام) در منابع انساب ذکری به میان نیامده است. ما بر اساس برخی از قراین احتمال داده بودیم که آن حضرت در حدود سال های 470 تا 500 ه.ق وفات یافته است و این پس از کشته شدن ملک قاورد است که در سال 466 ه.ق وفات یافت. در کتاب ستاره کویر درباره تاریخ وفات این سید جلیل القدر از یک نسخه خطی چنین آمده است: (( زید الحاجی الزاهد، مات فی الربیع الثانی سنة 482 ه.ق )) یعنی زید حاجی زاهد در رییع الثانی سال 482 ه.ق وفات یافته است. طبق این تاریخ و با وجود اینکه قبلا احتمال دادیم حضرت زید (علیه السلام) در حدود سال 395 ه.ق به دنیا آمده باشد، بیش از 87 سال عمر پربرکت داشته اند. به جاست اهالی و خبیص 15 ربیع الثانی هر سال را به پاس این عارف، زاهد، نقیب و نسابه دوران، مجلس یادبودی آراسته و به ذکر فضایل و کرامات آن حضرت مبادرت ورزند. که به یقین مورد توجه وی و جد مظلومش امام جعفر صادق (علیه السلام) قرار خواهند گرفت. فرزندان و نوادگان حضرت زید (علیه السلام): درباره تعداد فرزندان حضرت زید (علیه السلام) در میان علمای انساب اتفاق است. قدیمی ترین منبعی که از تعداد فرزندان امام زاده زید (علیه السلام) سخن به میان آورده، کتاب (( الفخری فی انساب الطالبیین )) تعلیف علامه نسابه ابوطالب مروزی از دانشیان علم انساب در قرن 7 هجری و متوفای بعد از 614 ه.ق است. نویسنده ضمن ستایش از زید (علیه السلام) و معرفی یکی از فرزندان او می نویسد: (( له والدان و سبع اخوة اعقبوا ها و عمومة لهم اعقاب )) برای او دو فرزند و هفت برادر است که نسل دارند، عمو های دارای نسل می باشند. از این جمله به دست می آید که حضرت زید (علیه السلام) دارای هشت فرزند ذکور بوده است. همین قول را مرحوم علامه نسابه ابن عنبه متوفای 828 ه.ق از قول سید عالم رضی الدین حسین بن قتاده مدنی حسنی نسابه می نویسد: (( لزید ثمانیة اولاد ذکور )) برای زید هشت فرزند ذکور بوده است. (( و اعقب زید الان بکرمان و ولایتها )) و فرزندان زید الآن در کرمان و اطراف آن هستند. سید احمد کیا گیلانی از دانشمندان نسب شناس قرن دهم ه.ق همان قول ابن عنبه را بازگو کرده، تلقی به قول نموده است. علامه نسابه ضامن بن شدقم حسنی از اعلام قرن 11 هجری همین قول را پذیرفته، قائل به 8 فرزند ذکور برای حضرت زید (علیه السلام) شده است. یک کرامت جالب: محمد جواد فخری زاده کرمانی، معمار میراث فرهنگی سالیان زیاد خدمت گزار بارگاه حضرت زید (علیه السلام) است. کرامتی از سوی امام زاده زید (علیه السلام) برای او واقع شده، که ارادات او را به این امام زاده جلیل القدر صد چندان کرده است. نقل کرامت امام زاده مدت ها بر سر زبان اهالی شهداد بود. جریان از این قرار است: در سال 1369 ه.ش ایوان با شکوه مدخل اصلی حرم می بایست کاشی کاری می شد. استاد محمد جواد فخری می دانست که هوای شهداد بسیار گرم و طاقت فرساست و کار به کندی پیش خواهد رفت. با وجود این شروع به کار کرد و داربست ها نصب شد. ارتفاع ایوان به بیش از 10 متر می رسید. ابتدا اطراف سر در مزین به کاشی کاری شد و الان نوبت قوس های زیر آن و کتیبه ای در وسط ایوان که اصلی بود. چند روزی کار نصب کاشی به خوبی پیش رفت تا اینکه هنگام نصب کاشی های شجره نامه خود امام زاده بر اثر خستگی و گرمای هوا، استاد معمار دستی به صورت خود کشید تا عرق های ناشی از کار را خشک کند که در این هنگام لغزش حاصل شد و از ارتفاع 10 متری بر روی کاشی ها و سنگ هایی که در زمین ریخته بود سقوط کرد، دستیار وی و خدام آستانه که این منظره را مشاهده می کردند با عجله و به تصور اینکه استاد مرده است به کمک او شتافتند، با کمال تعجب استاد معمار بلند شد و با لبخند ظریفی گفت من طوری نشدم. اطرافیان تمام بدن او را ملاحظه کردند حتی زخمی نیز حادث نشده بود. این کرامت سریع بر سر زبان ها افتاد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۵ ، ۰۹:۵۸
فاطمه کدخدایی

از دیدنی‌های شهداد می‌توان به قلعه کهنه، قلعه رموک، قلعه چغوکی، قلعه بهرام، گورستان‌های باستانی، آب انبار حاج محمد تقی، کارگاه فلز کاری باستانی، آسیاب آبی، باغ شهرداری، باغ کشاورزی و امام زاده زید اشاره کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۵ ، ۰۹:۰۲
فاطمه کدخدایی

ساکنان شهداد، در هنر از تکنیک بسیار پیشرفته‌ای برخوردار بودند. سفال گران با مهارت و سلیقه بسیار، سفالها را با طرحهای زیبایی می‌آراستند و با بهره‌گیری از طبیعت، نقوش حیوانات و گیاهان را در رنگهای سیاه‌روی سفال می‌کشیدند. هنر دیگر مردم شهداد، سنگ‌تراشی بود که با مهارت تمام از سنگ مرمر ظروف مختلف را می‌ساختند. هنر بعدی آنها، فلزکاری بود که در آن زمان، بی مانند بود و حتی در این منطقه کوره‌هایی برای ذوب فلزات و فلز کاری نیز به دست آمده‌است که شهداد را به یک شهر صنعتی تبدیل می‌کند. از جمله تصاویری که بر روی این فلزات دیده می‌شود، نقش مار است. این حیوان بدون شک مورد احترام، کویر نشینان شهدادی بوده‌است. آنها همچنین پلاکهای منقوش به مار، به عنوان طلسم و برای جلوگیری از گزند بلاهای زمینی و آسمانی استفاده می‌کردند. از جمله کشفهای جالب گورستان شهداد، تعدادی ماکت سنگی ساختمان بود که احتمالاً ماکت معبد خدای باران بوده‌است. در بامهای تمامی این ماکتها، زائده‌ای ظرف مانند وجود دارد که نشانگر ظروف بزرگی است که کاهنان به احتمال زیاد برای جمع‌آوری آب باران بر پشت بام این معابد قرار می‌دادند. از این آب برای امور مذهبی و تطهیر نیز استفاده می‌کردند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۵ ، ۰۹:۰۱
فاطمه کدخدایی

از اعتقاد کهن اقوام این سرزمین (کرمان)، مراسم سنتی سده‌است که قرنها پیش از دین زرتشت در ایران رایج بوده‌است و تا قبل از صفویه برگزاری آن در مناطق مختلف وجود داشته اما امروز فقط در کرمان برگزار می‌شود. کشاورزان کرمانی بر این باور بودند که با افروختن آتش ساده، ستاره‌ای به زمین می‌آید. از جمله باورهای دیگر آنها، برگزاری مراسم باران است، که هم در مازندران و هم در کرمان برگزار می‌شود. به این شکل است که عده‌ای از مردم به خصوص نوجوانان مواد اولیه را برای پختن آش فراهم می‌کنند و ضیافتی ترتیب می‌دهند و دعا می‌کنند، در یکجا هم، با کتک زدن کودکی صغیر و یا یتیم و یا گریاندن او دعا می‌کردند که باران ببارد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۵۲
فاطمه کدخدایی

ساکنین شهداد در هزاره‌های پیش معتقد به انواع ارباب بودند. یکی از خدایان مورد پرستش، الهه حامی حیوانات بود که در نقشهای مختلفی به صورت انسان شاخدار ترسیم می‌کردند. مردم برای دفع بلا نزد این الهه حامی حیوانات قربانی می‌کردند. اما در تمامی صحنه‌هایی که از قربانی کردن باقی‌مانده، فقط قربانی حیوان به چشم می‌خورد و نشانی از قربانی انسان وجود ندارد. خدای دیگر آنها، الهه رستنی‌ها بود برای بازگرداندن مراتع از او کمک می‌خواستند. خدای دیگر آنها، الهه آب بود؛ از او یاری می‌طلبیدند تا با فرستادن باران و پرآب نمودن رودها، خواسته بندگان را جامه عمل بپوشانند. خدای آب در این منطقه کویری به علت شرایط خاص آن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود. نحوه پوشش این الهه‌های نگهبان به این شکل بود که، تنه بالایی آن الهه معمولاً لخت بود و از کمر به پایین دامنی بر تن داشت. این نوع پوشش به احتمال زیاد همان نحوه پوشش اقوام کرمانی را در هزاره سوم ق. م نشان می‌دهد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۵۰
فاطمه کدخدایی

شهداد با نام تاریخی خبیص و جمعیت ۲۴۰۰۰ نفری، در ۷۰ کیلومتری شمال شرق کرمان، در حاشیه باختری لوت مرکزی قرار گرفته‌است و بزرگ‌ترین بخش استان کرمان به شمار می‌رود. شهر باستانی شهداد با دیرینگی ۶۰۰۰ ساله در سال ۱۳۴۷ خورشیدی توسط کاوشگران سازمان میراث فرهنگی ایران کشف شد. این محوطه به نام محوطه تاریخی، باستانی و صنعتی آراتا نام‌گذاری شده‌است. این ناحیه از کرمان، هیچگاه مورد توجه باستان شناسان نبود، زیرا تصور وجود تمدن باستانی در صحرای لوت غیرممکن بود. اولین هیئت کاوش در سالهای ۱۳۴۶ به سرپرستی دکتر احمد مستوفی- از مؤسسه جغرافیایی دانشگاه تهران – برای بررسی موقعیت جغرافیایی دشت لوت و اطراف آن وارد آنجا شدند و در حین اکتشافات خود «چاله تکاب» به تعدادی سفال برخورد کردند که قسمتی از آنها از زمین بیرون و این آثار نشان از وجود تمدنی پیشرفته در این ناحیه بود.

گروهی از باستان شناسان، شهداد را کلیدی برای شناخت فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی تمام منطقه جنوب شرقی ایران در هزاره سوم ق. م می‌دانستند. عده‌ای هم آنرا با شهر گمشده سومری آراتا منطبق می‌دانستند (آراتا: در گل نوشته سومری نام آراتا بسیار به کار رفته‌است. طبق متون سومری آراتا سرزمینی بود در شرق انشان. هانسمن انگلیسی، سرزمین انشان را همان فارس می‌داند و شهر سوخته واقع در استان سیستان را شهر حماسی آراتا می‌دانست، اما اکتشافات بعدی در استان کرمان این موضوع را اثبات کرد که آراتا همان شهداد کرمان است. شهداد مرکز ایالت آراتا بود که یکی از چند ایالات خود مختار امپراتوری عیلام به شمار می‌رفته و دارای اجتماعی شکل یافته و منسجم بود. علاوه بر حاکم و حکومت، دارای طبقات اجتماعی و اصناف بوده است. کشف گورستان شهداد از مهمترین اکتشافات باستان‌شناسی دوران معاصر است. از آنجاییکه پیشینیان، بنا بر اعتقادشان به اینکه بعد از مرگ در دنیایی دیگر محتاج آب و غذا و مسکن خواهند بود، تمامی متعلقات خود، از ظرف و لباس گرفته تا زیورآلات را با خود به گور می‌بردند. به علت جهت گردش خورشید گورستانهای شهداد اغلب شرقی، غربی هستند. ساکنان شهداد، از افراد بزرگ و سرشناس خود از جمله حکمرانان، کاهنان، مجسمه‌هایی می‌ساختند و پس از فوت آنها در هنگام تدفین آنرا با اشیای دیگر در گور جای می‌دادند. در بین مجسمه‌ها، تعداد زیادی مجسمه زن نیز وجود دارد. همچنین قدیمی‌ترین درفش کشف شده در جهان با عنوان درفش شهداد در این منطقه بوده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۴۶
فاطمه کدخدایی

شَهداد یکی از بخش‌های شهرستان کرمان از استان کرمان ایران می‌باشد. این منطقه در ۸۷ کیلومتری شمال شرق شهر کرمان جای دارد. شهداد از جنوب غرب به مناطق کوهستانی و سردسیر سیرچ و از شمال شرق به مناطق کویری و گردشگری بِکری از قبیل کلوت متصل است. شهداد در گذشته مرکز ایالت آراتا بوده است. همچنین قدیمی‌ترین پرچم فلزی در جهان با عنوان درفش شهداد در این منطقه کشف شده است. درفش شهداد کهن‌ترین درفش یافت شده در ایران است که اکنون در موزه ملی نگه داری می‌شود. در زبان فارسی شهداد به عنوان اسم پسرانه کاربرد دارد وبه معنای داده‌ای از سمت شاه یا هدیه شاه می‌باشد.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۴۲
فاطمه کدخدایی